حکایت مسجد بهلول

ساخت وبلاگ

می گویند: مسجدی می ساختند،بهلول سر رسید و پرسید: چه می کنید؟گفتند: مسجد می سازیم.

گفت: برای چه؟ پاسخ دادند: برایچه ندارد، برای رضای خدا.

بهلول خواست میزان اخلاص بانیانخیر را به خودشان بفهماند، محرمانه سفارش داد سنگی تراشیدند و روی آن نوشتند «مسجدبهلول» شبانه آن را بالای سر در مسجد نصب کرد.

سازندگان مسجد روز بعد آمدند ودیدند بالای در مسجد نوشته شده است «مسجد بهلول». ناراحت شدند؛ بهلول را پیداکردند و به باد کتک گرفتند که زحمات دیگران را به نام خودت قلمداد می کنی؟

بهلول گفت: مگر شما نگفتید کهمسجد را برای خدا ساخته ایم؟ فرضا مردم اشتباه کنند و گمان کنند که من مسجد راساخته ام، خدا که اشتباه نمی کند.

منبع: www.tebyan.net

حرف هایی از جنس ظهور...
ما را در سایت حرف هایی از جنس ظهور دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : احمد ghaem-313 بازدید : 231 تاريخ : سه شنبه 7 شهريور 1391 ساعت: 2:40 AM